یکی از مهمترین نکاتی که در اعتراضات اخیر شاهد آن بودیم حضور نوجوانان بود. از دیدگاه شما مهمترین علت این مسئله
چه بود؟
در تمام دنیا اعتراض وجود دارد، اما بهصورت تعریف شده، یعنی یک عده هر اعتراض یا مطالباتی اعم از صنفی یا اجتماعی که دارند با دریافت مجوز و در مکانی معلوم آن را بیان میکنند، اما متاسفانه در کشورمان چون اعتراضات تعریف نشده است، عدهای سوءاستفاده و آن را تبدیل به اغتشاش میکنند. همزمان با اعتراضات ایران، در پاریس هم اغتشاش شد.(در ایران اعتراض تبدیل به اغتشاش شد و در پاریس از همان اول اغتشاش بود) در آنجا ظرف یک روز بیش از هزار اتومبیل را آتش زدند، ولی خبرگزاریهای دنیا این مسئله را برجسته نکردند، اما در ایران آتشزدن خودروها که به تعداد انگشتان دست هم نرسید، با توجه به کینه و نفرتی که از ما دارند و بهدلیل مستقلبودن کشورمان بیشتر دیده شد. یا در یکسال گذشته در آمریکا ۸۰۰ نفر توسط پلیس کشته شدند، ولی کسی خبردار نمیشود، ولی در ایران در همین اعتراضات که نهایتا منجر به اغتشاش شد حتی یک پلیس را با اسلحه ندیدیم که به تقابل مردم برود. البته این مسائل باعث نمیشود که مسئولان پیام مردم را دریافت نکنند. ما پزشکان میگوییم هر بیماری علتی دارد، بنابراین باید علت را پیدا کرد. در خصوص حضور نوجوانان در اعتراضات اخیر باید بگویم که احساساتی شده بودند. در واقع تحتتاثیر قرارگرفته بودند، مثلا همان جوانی که پرچم کشورمان را سوزانده بود، اصلا دلیل کارش را نمیدانست و میگفت اگر یک پرچم سوزاندهام جای آن چهار پرچم میخرم. این به این معناست که این جوان نمیدانست قداست پرچم یعنی چه؟ حتی نمیدانست چرا به بیرون آمده است. همه نوجوانان و جوانان پاک هستند و اگر بهعنوان مسئول آنها را مدیریت نکنیم، دیگران آنها را مدیریت میکنند. ما برای جوانان الگو نداریم و نتیجهاش این میشود که غربیها روی آنها کار میکنند، بنابراین اگر بهدرستی آنها را مدیریت نکنیم، برایشان الگو نداشته باشیم و حداقل خواستههای آنها را برآورده نکنیم، قطعا تحتتاثیر دیگران قرار خواهند گرفت. آنهم با توجه به دنیای ارتباطات و فضای مجازی که کوچک و بزرگ از آن برخوردارند. بهطور صریح میگویم که در اعتراضات اخیر نوجوانان احساساتی و تحتتاثیر دیگران قرارگرفته بودند که بلافاصله هم پشیمان شدند، اما این دلیل نمیشود که بخواهیم بهعنوان مسئول خودمان را تبرئه کنیم و متوجه کمکاریهایمان نشویم و پیامشان را دریافت نکنیم. درست است که نوجوانان و جوانان هدفی از کارشان در اعتراضات نداشتند، ولی تحتتاثیر محیط خانواده، محیط مجازی و دیگران بودهاند. در این خصوص حتما باید به موضوع تولید توجه داشته باشیم، اعم از محتوا و محصول. متاسفانه تولید در کشورمان هزینه بالایی دارد و مقرون بهصرفه نیست. باید کاری کرد که هزینه تولید پایین بیاید و از آن حمایت کنیم. وقتی تولید محصول داشته باشیم قطعا سطح اشتغال بالا میرود و با تولید محتوا، مدیریت فرهنگی و اجتماعی اعمال میشود. آنوقت است که آسیبهای اجتماعی هم کمتر خواهد شد.
یکی از ایراداتی که در مسئله اعتراضات اخیر نمود پیدا کرد این بود که مسئولان جوانان را درک نکردهاند. حال چه راهکاری دارید که جوانان بیشتر جذب جامعه شوند و بتوانند حرفشان را راحت بزنند؟
در پزشکی ۸۰درصد از موفقیت درمان یک بیمار، جلب اعتماد آن است که بتوانیم با او ارتباط برقرار کنیم. وقتی چنین کاری را انجام دادیم آنوقت بیمار به دستورات پزشکی راحتتر عمل میکند، بنابراین مشکل از ماست که نتوانستیم با جوانان ارتباط برقرار کنیم و دیگران جای ما اینکار را کردند. همانطور که گفتم برایشان الگو و سرمایهگذاری مناسبی تعریف نکردهایم. این مسائل باعث میشود که کشورهایی، جوانان را با کوچکترین توجه به سمت خودشان بکشانند. این ایرادی است که به مسئولان وارد است. اصلا انقلاب کردهایم که فاصله بین مسئولان و مردم کم شود. خوشبختانه این مسئله در مورد نمایندگان هم صدق میکند و اکثریت نمایندگان ارتباط خوبی با مردم دارند، اما این ارتباط باید بین قوای دیگر با مردم نیز وجود داشته باشد. برقراری ارتباط خوب و شایسته با جوانان موجب میشود که آنها بیشتر جذب جامعه شوند. به هر حال جوانان دنیای انرژی هستند اگر در خصوص آنها برنامهریزی مناسبی صورت نگیرد نتیجه خوبی در پی نخواهد داشت.
چندی پیش وزیر آموزش و پرورش اعلام کرده بود که اشتیاق دانشآموزان برای رفتن به مدرسه کم شده است به نظرتان مشکل کار کجاست؟
محیط و وراثت باعث ایجاد یک صفت میشود. دانشآموز وقتی میبیند که برادر یا خواهرش که مدرک بالای تحصیلی دارند، شغلی ندارند، روی او بهشدت تاثیر میگذارد. دانشآموزان متاثر از پیرامون خودشان هستند و اگر با حجمی از بیکاران چه در خانواده و چه در جامعه مواجه شوند از نظر روانی روی آنان اثر میگذارد، بنابراین این مسئولان هستند که باید آگاهی مثبت به دانشآموزان بدهند. این نکته را باید در نظر داشت که بسیاری از انسانهای موفق تحصیلکرده بودند، لذا هر چه سطح تحصیلات بالاتر باشد، احتمال اینکه در جامعه موفقتر شوند، بسیار است. در کل، دانشآموزان اگر ناامید هستند و اشتیاقشان برای تحصیل کم شده، ایراد از مسئولان و خانواده است.
علیرغم اینکه زنان در کشورمان وضعیتی به مراتب بهتر از کشورهای خاورمیانه دارند، اما شاهد تبعیضهایی در خصوص آنان هستیم مثل عدمحضورشان در ورزشگاهها، نظرتان در اینباره چیست؟
یک مسابقه ورزشی بود و خانمها اصرار داشتند که در ورزشگاه حضور داشته باشند و آن را ببینند. آخر مسابقه دعوا و حرفهای نامربوط زده شد، در آنجا خدا را شکر کردم که خانمها حضور نداشتند. در زمان طاغوت مردم زیاد رغبت نداشتند که دخترانشان را تحصیلکرده بار بیاورند، اما بعد از انقلاب اینگونه نبود بهطوریکه در حال حاضر ۶۰-۷۰درصد از دانشجویان را بانوان تشکیل میدهند. از آنجا که دانشگاهها و مدارس قابلکنترل هستند و مشکل خاصی هم بهوجود نمیآید، ایرادی ندارد که عمده درصدشان را خانمها تشکیل دهند. ولی آیا در ورزشگاهها تضمینی وجود دارد که حرفهای نامربوط ردوبدل یا دعوا نشود؟ اگر چنین تضمینی وجود داشت ورود بانوان به ورزشگاه هیچ ایرادی نداشت. این مسئله هم به فرهنگمان برمیگردد. درست است که ادعای فرهنگ داریم، ولی برخی مواقع اینطور نیست. اینکه هر وقت تضمین شد که در ورزشگاهها ناسزا نگویند و دعوا نکنند آن موقع زنان بهراحتی میتوانند وارد ورزشگاهها شوند.
چه نمرهای به وزیر ورزش و جوانان میدهید؟
وزیر ورزش فرد باتجربه و بدون حاشیه است. بههرحال مدیریتکردن وزارتخانهای که دائم با جوانان و ورزشکاران سروکار دارد کار سختی است. بههمین خاطر سلطانیفر را فردی موفق در این زمینه میبینم.
در بحث زلزله کرمانشاه شاهد بودیم که بسیاری از مردم و سلبریتیها خود وارد عمل شده و عهدهدار کمک به مردم این مناطق شدند بهنظر میرسد این مسئله نشات گرفته از عدماطمینانشان به مسئولان بود. چرا به اینجا رسیدیم و چه باید بکنیم؟
بهتر است با دید مثبت به این قضیه نگاه شود. مردم ما مردم خوبی هستند و دیدیم که در زلزله کرمانشاه با وجود اینکه مشکل معیشتی داشتند، احساس مسئولیت کردند و به کمک زلزلهزدهها شتافتند و از این بابت از آنها تشکر میکنیم. یکی از علتهایی که آمریکا از کشورمان میترسد این است که مردم با هم همبستگی دارند و نسبت به یکدیگر احساس مسئولیت میکنند. اخیرا مرکز نظرسنجی دانشگاهی در آمریکا، اعلام کرده است که «اکثریت قاطع مردم ایران علیرغم داشتن مطالبات معیشتی از ساختار سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران، از سیاستهای کلی کشورشان حمایت میکنند». این نشان میدهد که آمریکا از اتحاد مردم ایران در مقابل دشمن میترسد. در موضوع زلزله کرمانشاه اتفاقی که رخ داد این بود که مردم یکدست در کنار هم قرارگرفتند، بنابراین ورودشان را با دید مثبت مینگرم و اگر ایرادی هم وجود دارد از مسئولان است. اگر مردم ناراحت هم هستند از بیعدالتی، عدمنظارتها یا برخی سوءاستفادههاست.
یکی از وعدههای دولت روحانی ایجاد مسکن اجتماعی (طرحی برای خانهدارشدن افراد کمدرآمد) بود. اکنون این طرح در چه وضعیتی قرار دارد؟
هنوز در حد صحبت است و حتی روی کاغذ هم نیامده است. بهتر است در این زمینه آنچه داریم را سروسامان دهیم و نیاز به اتفاق جدیدی نیست. یکی از مشکلاتمان این است که وقتی گوی خدمت را به مسئولی میدهند فکر میکند که باید از صفر شروع کند در صورتی که اینگونه نیست، بنابراین دولت بهتر است با تامین منابع لازم، مسکن مهر را که هزاران مشکل دارد، حل کند و مسکن اجتماعی شاید وقتی دیگر!
۱۹ بهمن ۱۳۹۶
ثبت دیدگاه