نان‌آوران اجاره‌ای
۱۶ اسفند ۱۳۹۹ - ۱۷:۲۰
شناسه : 3163
17
این روز ها در فضای مجازی خبر های متعددی از دستگیری باند های کودکان اجاره ای به چشم می خورد. در روز های اخیر معاون اجتماعی سازمان بهزیستی از شناسایی «چهار باند کرایه کودک» خبرداد، باند هایی که حالا مدت هاست در پایتخت مشغول فعالیت هستند.
پ
پ

بنا به اعلام دکتر احمد خاکی، معاون امور اجتماعی بهزیستی استان تهران، بر اساس آمار های طرح ساماندهی کودکان کار و خیابانی که در سه ماهه اول امسال انجام شد، بیشتر کودکان ایرانی جذب شده در این طرح از استان های خراسان جنوبی و رضوی و پس از آن نیز استان های کرمانشاه، لرستان و بوشهر بودند. این درحالی است که در میان اتباع نیز بیشتر کودکان افغان و درصد کمی پاکستانی بودند.

یک مرغ عشق و چندالتماس
در حالی که یک مرغ عشق را روی شانه اش گذاشته و تعداد زیادی کاغذ های کوچک یک شکل را توی دستش گرفته است با صورت آفتاب سوخته و یقه پاره پیراهنش از وسط بوته های بلند شمشاد بیرون می پرد، بی خیال به هرآن چه که دورو  برش اتفاق می افتد، در حالی که آهنگی را زمزمه می کند به سمت شهربازی بزرگ وسط پارک می رود. اسمش فرامرز است، تازه کلاس پنجم ابتدایی را تمام کرده است و هر روز به همراه چند نفر از همسن و سال هایش برای فروش فال به پارک های شهر می آید. در حالی که یک پلاستیک خالی شیری رنگ را در هوا می چرخاند از وسط جمعیت عبور می کند، یقه پاره پیراهنش را کمی مرتب می کند، بعد با عجله دستی به مو های بهم ریخته اش می کشدوبه زن و مرد جوانی که جلوی یکی از غرفه های مواد خوراکی پارک ایستاده اند نزدیک می شود، سرش را کمی کج می کند و با لحنی ملتمسانه می گوید:

«آقا یه فال بخرید» .
مرد به سمت صدابر می گردد. فرامرز کاغذ های مچاله شده فال را به سمت مرد جوان می گیرد ومی گوید: «واسه زنت یه فال بگیر» .
مرد جوان ابرو هایش را درهم می کشد و بدون این که چیزی بگوید به راه می افتد، فرامرز کاغذ های فالی را که در دستش گرفته به سمت مرغ عشقی که روی شانه اش جا خوش کرده است ، می برد و مرغ عشق یکی از برگه ها را بیرون می کشد، فرامرز بلافاصله رو به زن جوان می گوید: «خانم فالتون، این فال مال شماست، شمارو به خدا به فال بگیرید مادرم مریضه، بابام سال گذشته مرده من باید خرج خانوادموبدم.
بخرید دیگه مگه چی میشه به دونه بخرید؟» لهجه ای غیر ایرانی دارد. در حالی که کمربند مرد جوان را از پشت می کشد یکریز خواهش می کند. بالاخره مرد جوان برای خلاص شدن از خواهش های فرامرز، پولی از جیبش بیرون می کشد و به اومی دهد. فال را با دلخوری از دست فرامرزمی گیرد و چند متر آن طرف تر کاغذ را داخل سطل زباله پرتاب می کند و به راهشان ادامه می دهند. نگهبان پارک از لابه لای جمعیت نزدیک می شود، فرامرز دستش را روی شانه اش می برد و در یک چشم به هم زدن مرغ عشقی را که روی شانه اش در حال چرت زدن است، برمی دارد و داخل پلاستیکی که در دست دیگرش دارد پرتاب می کند. نور چراغ های شهربازی به پلاستیک شیری رنگ می تابد و سایه مرغ عشق که به آرامی داخل پلاستیک تکان می خورد، پیداست. مأمور پارک بی توجه دور می شود. تقریباً از آمدن فرامرز به پارک یک ساعت می گذرد و در طول این یک ساعت تعدادی از کودکان کار همسن و سال فرامرز می آیند، چند لحظه ای در شلوغی پارک سربه سر هم می گذارند و دنبال همدیگر می دوند و بعد هرکدام دنبال کار خودش می رود.
دکتر عبدالرضا عزیزی، رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس درباره روند پیگیری جمع آوری کودکان کار و کودکان اجاره ای به خراسان می گوید: «از نظر قانونی درباره کودکان کار و کودکان اجاره ای، قوه قضاییه احکامی را صادر و به استناد این احکام نیروی انتظامی این کودکان را جمع آوری می کند و برای انجام ادامه امور، این کودکان را به شهرداری ها تحویل و شهرداری به صورت موقت این کودکان را اسکان می دهد و بعد آن ها تحویل بهزیستی می شوند. بهزیستی بعد از تحویل گرفتن این کودکان آن ها را به چند گروه تقسیم می کند. گروه هایی از قبیل کودکانی که غیر ایرانی و بدون شناسنامه هستند، کودکان ایرانی، کودکان بیمار، بی سرپرست ها و کودکان دارای والدین و…

باند های کودکان اجاره ای
از دکتر عزیزی درباره حضور کودکان خارجی بین کودکان اجاره ای سوال می کنیم، عبدالرضا عزیزی می گوید: «بیشترین مشکل در این زمینه کودکان خارجی هستند که بیشترین درصد کودکان اجاره ای را تشکیل می دهند به این صورت که افراد منفعت طلبی با استفاده از موقعیت حاد این کودکان وارد عمل می شوند و با اجیر کردن این کودکان آن ها را برای تکدی گری و فروشندگی به شهر می فرستند و این کودکان در قبال مبلغ ناچیزی که به خانواده آن ها داده می شود درآمد های هنگفتی را به جیب اربابانشان سرازیر می کنند. درباره کودکان اجاره ای باید به این نکته اشاره کرد که علاوه بر معضلات ظاهری حضور این کودکان در شهر، خطرات دیگری جامعه و این کودکان را تهدید می کند که سوءاستفاده جنسی از آن جمله است که هم برای جامعه و هم برای کودک مشکلات زیادی به دنبال دارد.
متأسفانه تعداد این باند های مافیایی به شدت زیاد است و برخورد با آن ها کار چندان ساده ای نیست. در اصل باید عامل اصلی را از بین برد. به این صورت که مثلاً کودکان خارجی را که توسط همین باند ها از کشور های دیگر به ایران آورده شده اند و پدر و مادرشان در ایران حضور ندارند به کشورشان برگردانیم یا آن ها را به کمپ ها بسپاریم تا آموزش هایی ببینند.
عزیزی تصریح می کند: «برای جمع آوری این کودکان، قوانینی وجود دارد که اگر به آن ها به صورت صحیح عمل شود، شاهد رفع این موضوع خواهیم بود» .

نه پدری دارند و نه مادری
آن طور که فرامرز می گوید پدر و مادرش سال ها پیش از افغانستان به ایران آمده اند و او در ایران به دنیا آمده است. این روز ها به مشتری ثابتش تبدیل شده ام هر شب دو فال می گیرم بعد کمی درباره زندگی اش صحبت می کنیم و شب بعد دو فال دیگر و دوباره صحبت درباره پدر معتاد و مادر مریضش. بعد از چند شب حالا این فرامرز است که با دیدنم دست تکان می دهد و نزدیک می شود. بلافاصله بدون این که چیزی بگویم دستش را نزدیک مرغ عشق می برد و برایم یک فال می گیرد. زنی درحالی که کودکی دویا سه ساله را با چادرش روی کولش بسته و اسپند دود می کند، نزدیک می شود. دود بین جمعیت می پیچد و به سروصورت کودکی که روی کول زن به خواب عمیقی فرورفته است، می خورد. زن به فرامرز نزدیک می شود و با صدای گرفته اش چیز هایی می گوید. ردیف جلو ی دندان های زن ریخته و لب های کبودش دایم تکان می خورد. زن برای عابر هایی که نمی شناسد، دعا می کند و مشتی اسپند روی زغال های سرخ می ریزد و دوباره دود در میان جمعیت می پیچد. چند اسکناس مچاله در دستش گرفته است و بین جمعیت قدم می زند و گاهی با آستین لباس کهنه اش بینی اش را تمیز می کند. هنوز چند لحظه نگذشته که زن دوباره به سمت فرامرز برمی گردد. اورا چند بار هل می دهد و درحالی که ناسزا می گوید، دور می شود.
از فرامرز درباره زنی که در پارک اسپند دود می کند، سوال می کنم. فرامرز می گوید: «اون معتاده، اون بچه هم که با خودش میاره مال خودش نیست، بابا ننه اون بچه هم معتادن، بچه شونو میدن به ارباب، ارباب هم بچه رو می ده به گلنسا (زنی که اسپند دود می کند) آخر شب بچه رو می برن میدن به نه نه اش» .
بایکی از نگهبان های پارک که هم صحبت می شوم، می گوید: «از دست این بچه ها کلافه شده ایم، نه پدری دارن، نه مادری، مدام دروغ میگن، یک نفر است که هر شب با یک پراید سفید میاد دنبالشون، چند بار تا حالا شهرداری این ها رو گرفته و برده ولی دو روز بعد دوباره توی همین پارک ول می گردن، حتی ما جرئت نمی کنیم بهشون نزدیک بشیم. اینا معمولاً توی پارک یک نفر رو دارن که مواظبشونه و اگه این بچه ها رو دستگیر کنیم همون کسی که مراقبشونه واسه ما مشکل درست می کنه. امروز یکی از این ها رو می گیریم فردا یک گوشه باید منتظر هر اتفاقی باشیم. ما یا مامورای شهرداری، یا نیروی انتظامی این بچه ها رو جمع آوری می کنیم، چند روز بعد آزاد میشن وبر می گردن توی پارک. من شنیدم که یک سری قوانین در این زمینه وجود داره ولی نمی دونم چرا این قانون درست اجرا نمی شه» .
دوباره به یاد این جمله دکتر عزیزی رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس می افتم: «درباره جمع آوری این کودکان قوانینی وضع شده است که اگر به آن ها به صورت صحیح عمل شود، شاهد برطرف شدن این موضوع خواهیم بود» .

اورژانس اجتماعی شرمنده است
برای پیگیری بیشتر روند جمع آوری باند های اجاره کودکان با دکتراسدبیگی، رئیس اورژانس اجتماعی تماس می گیرم، بعد از چند بار تماس بی حاصل بالاخره رئیس اورژانس اجتماعی کشور تلفنش را پاسخ می دهد، موضوع اجاره کودکان و وجود باند هایی که آزادانه در این حیطه فعالیت می کنند را توضیح می دهم. هنوز حرفم تمام نشده است که رئیس اورژانس اجتماعی کشور یک جمله می گوید: «من وقت ندارم» و تلفن را قطع می کند.
دوباره تماس می گیرم اما بی فایده است. بعد از چند روز پیامکی با این مضمون برای دکتر اسد بیگی ارسال می کنم: «سلام جناب اسد بیگی، خبرنگار روزنامه خراسان هستم. غرض از مزاحمت این که درباره موضوع کودکان اجاره ای که برای کار هایی از قبیل تکدی گری و… از خانواده هایشان اجاره می شوند سوالاتی داشتم. در صورت امکان زمانی را برای مصاحبه اعلام بفرمایید. سپاس گزارم.»
بعد از چند پیامک بدون پاسخ این بار رئیس اورژانس اجتماعی کشور پیامکی با تنها یک کلمه به عنوان جواب و پیگیری چندروزه ما فرستاد. وی در قالب پیامکی نوشته بود: «شرمنده» .
دوباره درخواست مصاحبه را مطرح می کنم اما بی فایده است. پیامک های بعدی ما نیز از سوی مسئول بی پاسخ ماند.
در شرح وظایف اورژانس اجتماعی آمده است: اصول اورژانس اجتماعی شامل مواردی ازجمله، کمک به حذف آسیب های اجتماعی، ارائه خدمات با سه ویژگی به موقع بودن، در دسترس بودن و تخصصی بودن، همکاری درون و برون سازمانی، انجام کار تیمی، رویکرد علمی در مداخلات، مسئله یابی به موقع، توانمند سازی اجتماعی محور، جامعیت اقدامات و فراهم کردن زمینه مشارکت برای مردم و سازمان های مردم نهاد است.
کنترل و کاهش بحران های فردی، خانوادگی و اجتماعی، جایگزینی مداخلات روانی و اجتماعی به جای مداخلات انتظامی و قضایی، پیشگیری از وقوع جرم، ارتقای توانمندی افراد در معرض آسیب نیز اهداف این طرح اعلام شده است.
گروه های هدف این برنامه نیز زوجین متقاضی طلاق و افراد دارای اختلاف خانوادگی حاد، زنان و دختران آسیب دیده اجتماعی، کودکان کار و خیابانی، همسران و کودکان آزاردیده، دختران و پسران فراری از منزل و دیگر افرادی هستند که به هر دلیل در شرایط بحرانی قرارگرفته اند. خدمات تخصصی این برنامه نیز خدمات مددکاری، روان شناسی، تربیتی، حقوقی، فرهنگی و آموزشی است.
۹۵ درصد با خانواده های خود زندگی می کنند
بنا به اعلام مسئولان امر تعداد زیادی از این کودکان غیر ایرانی هستند که در قالب کودکان اجاره ای به افرادی اجاره داده می شوند به طوری که گاهی در یک خانواده تعداد این کودکان به دو یا سه کودک می رسد که در برابر مبلغی به این باند ها اجاره داده می شوند و بعضی از این کودکان بدون این که سرپرستی داشته باشند از کشور های دیگر توسط باند هایی به کشور وارد می شوند و بدون حضور والدینشان به کار هایی از قبیل دست فروشی و تکدی گری مشغول می شوند. چندی پیش معاون امور اجتماعی بهزیستی کشور در مصاحبه با یکی از خبرگزاری ها با اشاره به این که ۹۵ درصد کودکان خیابانی با خانواده های خود زندگی می کنند، گفت: با توجه به این موضوع مرکز حمایت از کودک و خانواده تشکیل شد و در سال ۹۴ بیش از شش هزار کودک و در سال قبل ۹ هزار و ۲۸۰ کودک خیابانی شناسایی شدند.
وی افزود: اعتبارات در خصوص ساماندهی کودکان کار به ۲۰ میلیارد تومان افزایش یافته است اما به ۱۰۰ میلیارد تومان اعتبار نیاز داریم.
معاون امور اجتماعی بهزیستی کشور گفت: امسال ۱۰۰ میلیارد تومان اعتبار برای اورژانس اجتماعی اختصاص داده شد درحالی که اعتبار سال قبل برای ۱۹۷ مرکز ۴۰ میلیارد تومان بوده است.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با تأکید بر این که جامعه بیش از هر چیزی به امید نیاز دارد، اظهار کرد: آسیب ها همواره باید مطرح شود اما درعین حال امیدبخشی به مردم نیز باید صورت بگیرد.
حبیب  ا… مسعودی فرید بابیان این که ایران با نرخ خودکشی پایین روبه رو است، گفت:۵٫۵ مرگ به ازای ۱۰۰ مرگ در سال به دلیل خودکشی است و رتبه ایران ۱۰۸ است.

مقابله با مافیای کودکان کار
همه ما تاکنون این کودکان را در شهر ها دیده ایم. کودکانی با رفتار هایی شبیه هم که اغلب لباس های کهنه دارند و به مردم التماس می کنند. مدیرعامل سازمان خدمات اجتماعی در این باره به خبرگزاری صدا و سیماگفت: «اعضای مافیا برای این که ترحم مردم را به خود جلب کنند، سرچهار راه ها به کودکان لباس پاره می پوشانند و به عمد سروصورت آن ها را سیاه می کنند. نباید فراموش کنیم هر یک از این کودکان روزانه ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان برای مافیا درآمد دارند و حتی برخی چهارراه ها را میان خودشان خریدو فروش می کنند. تحت این شرایط اغلب رئیس باند ها در زمان اجرای طرح جمع آوری کودکان با چاقو و قمه به مددکار حمله می کنند و طبیعی است در این وضعیت پلیس باید وارد عمل شود و با رئیس باند برخورد کند. بر اساس مصوبه شورای عالی اجتماعی کشور که مصوبه وزیر کشور هم هست، قرار شد در کلان شهر ها قرارگاه فوریت های اجتماعی تشکیل تا آسیب ها به گونه ای ساماندهی شود. در این زمینه با همراهی بهزیستی و دیگر نهاد های مسئول، طرح ساماندهی کودکان کار و متکدی در دستور کار قرار گرفت و قرار شد تا ابتدا از محل زندگی کودکان بازدید شود و در صورت احراز شرایط کودک به خانواده تحویل داده شود. اگر کودک برای اولین بار جذب شده باشد با حکم قضایی با خانواده و قیم او برخورد می شود و اگر کودک پیش ازاین هم سابقه جذب داشته باشد، بازهم با حکم قضایی برخورد مناسب اما متفاوت با خانواده و قیم انجام می شود.»

 ۷۰ هزار تومان بابت یک ماه
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور گفت: زنی جوان کودکان را از پدر معتاد آن ها در مناطق محروم اجاره و ماهیانه مبلغ ۵۰ تا ۷۰ هزار تومان به ازای اجاره کودکان به والدین آن ها پرداخت می کرد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، حبیب ا… مسعودی فرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور اظهار کرد: کودکان کار غیر ایرانی توسط باند های متخلف وارد کشور و وادار به گدایی و دست فروشی می شوند و هیچ فردی آن ها را حمایت نمی کند.
وی ادامه داد: در جریان طرح اخیر ساماندهی کودکان کار و خیابان زنی جوان دستگیر شد که از کودکان برای دست فروشی و تکدی گری در شهر تهران سوء استفاده می کرد.
مسعودی فرید افزود: پس از پیگیری های اولیه مشخص شد که این زن بعد از مراجعه به مناطق محروم کودکان را از پدر معتادشان اجاره و ماهیانه مبلغ ۵۰ تا ۷۰ هزار تومان به ازای اجاره کودکان به والدین آن ها پرداخت می کرد.این زن جوان در اظهارات اولیه، کودکان کار را فرزندان خود معرفی کرد اما مددکاران سازمان بهزیستی پس از انجام تحقیقات گسترده و با همکاری قوه قضاییه صحیح نبودن گفته هایش را ثابت کردند و او را به مراجع حقوقی و قضایی تحویل دادند.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور گفت: کودکان کار و خیابانی پس از پذیرش در مراکز ساماندهی سازمان بهزیستی تحت مراقبت قرار می گیرند و حمایت های لازم را از آن مجموعه دریافت می کنند و برای آن ها پرونده ای با کد شناسایی تشکیل می شود.
۳ تا ۷ میلیون کودک کار
عضو هیئت رئیسه کمیسیون اجتماعی مجلس درباره تعداد این کودکان آمار عجیبی را مطرح می کند؛ آماری که بیانگر نبود یک عدد و رقم درست است. ناهید تاج الدین به خانه ملت چنین گفته است: برخی کارشناسان مسائل اقتصاد شهری آمار کودکان کار ایران را بین سه تا هفت میلیون نفر اعلام می کنند.

پاک کردن صورت مسئله
درعین حال آیا این کودکان را باید جمع آوری کرد یا نه؟ ناهید تاج الدین معتقد است: طرح جمع آوری کودکان کار در واقع پاک کردن صورت مسئله آسیب های اجتماعی است.این طرح به جای مبارزه با علت، نوعی مبارزه با معلول است و عملا وضعیت کودکان کار را در ایران وخیم تر می کند.
وی با بیان این که طرح جمع آوری کودکان کار به زیرزمینی شدن این شغل منجر می شود، افزود: این طرح همچنین آسیب های این کودکان را افزون تر می کند.
تاج الدین تاکید کرد: ورود این کودکان به بازار شغلی زیرزمینی، باعث شکل گیری معضل بهره کشی می شود، ضمن این که زمینه را برای سوء استفاده از این کودکان بیش از پیش فراهم می آورد. وی افزود: زمانی که اقتصاد کودک کار مختل شد، خانواده های کودکان کار دچار فروپاشی و شرایط اضطرار خواهند شد، بنابراین در شرایط اضطرار و به دلیل تحمل فشار فرساینده و با توجه به این که پسران در این خانواده ها به واسطه طرح جمع آوری کودکان کار از چرخه تولید خارج شده اند، ممکن است این خانواده ها دختران خود را بیشتر و زودتر از قبل مجبور به ازدواج کنند.

فرامرز…
فرامرز درحالی که به تلویزیون بزرگ شهری که سر چهارراه نصب شده خیره مانده است، بدون این که به سمتم برگردد، می گوید: «تو چقدر سوال می کنی؟» بعد صورتش را برمی گرداند و درحالی که لبخند می زند ادامه می دهد: «حالا یک فال بخر می خوام برم سرکارم.» فال را می دهد و بعدازاین که پولش را می گیرد، دور می شود. هنوز چند قدم نرفته که مردی از وسط جمعیت نزدیک می شود و لگد محکمی به فرامرز می زند. فرامرز روی زمین می افتد و مرغ عشق که روی شانه اش جا خوش کرده بود، روی زمین می افتد. چند بار بال های قیچی شده اش را به هم می کوبد و بعد وسط دست و پای جمعیت به دنبال راه فراری می گردد. فرامرز با نگاه گیجش به دنبال مرغ عشق می گردد و بدون این که چیزی بگوید بلند می شود، بعد یقه پاره پیراهنش را مرتب می کند. مرد سیگارش را روشن می کند و بدون این که چیزی بگوید دور می شود. مرغ عشق، گیج و گم، هنوز وسط دست و پای جمعیت بال هایش را به هم می کوبد و سراسیمه به دنبال راه نجات می گردد.

۱۰ مهر ۱۳۹۶

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.