«والدین سرراهی» آنقدر ترکیب دلخراشی هست که نیاز به تعریف نداشته باشد، ترکیبی که حالا تبدیل شده است به یک آسیب اجتماعی.
اولین بار این ترکیب چند سال پیش از زبان رئیس سازمان بهزیستی تهران شنیده شد، چند سالی لابهلای اخبار گم شد تا حالا که برخی از آمارها نشان میدهد این پدیده ۲۰درصد افزایش داشته است. آخرین آماری که از افزایش ۲۰ درصدی پدیده والدین سرراهی حکایت دارد مربوط به پژوهشی است که مرکز آسیب شناسی بنیاد علوم رفتاری انجام داده است و در آن مراکز نگهداری سالمندان گیلان ، زنجان ، مشهد ، قم و سرای احسان، کهریزک و مرکز هاشمی نژاد تهران مورد مطالعه قرار گرفته اند.
کاهش موالید و افزایش سالمندان
ما چقدر سالمند داریم؟ مرکز آمار ایران در اسفند سال گذشته ۱/۶ درصد جمعیت ایران را افراد بالای ۶۴ سال اعلام کرد. یعنی رقمی حدود چهار میلیون و ۹۰۰ هزار نفر. از سوی دیگر دبیرخانه شورای ملی سالمندان کشور از هفت میلیون و ۵۰۰ هزار سالمند بالای ۶۰ سال خبر داده است؛ هر چند این تعداد با رشد فزایندهای در حال افزایش است. دکتر محسن سلماننژاد، رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان کشور به جامجم میگوید بیش از ۹ درصد جمعیت کشور سالمند است و با این وضعیت هماکنون وارد مرحله نخست سالمندی شدهایم و این جمعیت، تا دو دهه دیگر به ۱۴ درصد افزایش خواهد یافت؛ یعنی حدود ۱۱ میلیون نفر. علی ربیعی، وزیر کار هم چند ماه پیش نهیب زده بود که تا سال ۱۴۴۰ تعداد سالمندان بالای ۶۰ سال کشور به ۳۰ میلیون نفر میرسد. صالح قاسمی، دبیر شورایعالی راهبردی جمعیت شورایعالی انقلاب فرهنگی هم به جامجم میگوید: نرخ رشد جمعیت سالمندی چهار برابر نرخ رشد جمعیت کشور است و در دو دهه آینده، حدود ۱۶ برابر نرخ جمعیت کشور خواهد بود. او میگوید، متاسفانه در ایران نگاه راهبردی درخصوص جمعیت وجود ندارد. سال ۶۵ از نرخ رشد ۹/۳ به نرخ رشد ۴/۱ رسیدیم و از نرخ باروری ۵/۶ به نرخ باروری زیر دو رسیدیم. قاسمی معتقد است آمارهای آیندهپژوهی و پیشبینیهای جمعیتی نگرانکننده است و در واقع زنگ خطر هشدارهای جمعیتی کشور به صدا درآمده است. به نظر میرسد این زنگ خطرها با آسیبهای اجتماعی به صدا درمیآید، آسیبهایی که حالا والدین سرراهی یکی از آنهاست.
آسیبهایی که میآیند
والدین سرراهی یکی از آسیبهای نرخ رشد بالای جمعیت سالخورده در ایران است. «ما نگران مساله این سالمندان هستیم، زیرا تعداد سالمندان سرراهی در حال افزایش است». این گفته احمد دلبری، رئیس سازمان بهزیستی تهران است. نگرانی او اما از افزایش این پدیده اجتماعی در چند سال گذشته است؛ هر چند وضعیت این روزها بهتر از آن سالها نیست، زیرا آمارها نشان از افزایش ۲۰درصدی این آسیب اجتماعی دارد.
سالمندان مجهولالهویه طبق تعریف به افرادی گفته میشود که در گوشه و کنار شهر مانند مبادی ورودی شهر، کنار ترمینالها، امامزادهها، پارکها و … رها شدهاند و به دلایل مختلف هیچ اطلاعی از هویتشان در دست نیست؛ اینکه نامشان چیست، چند سال دارند و اهل کجا هستند.
علیرضا محجوب، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس با اظهار تاسف از افزایش میزان سالمندان سرراهی میگوید: اگر این موضوع فقط دلایل اقتصادی داشته باشد قابل حل است اما اگر دلایلی غیر از مسائل اقتصادی در آن دخیل باشد، باید با دقتنظر بیشتری به آن نگاه کرد.
این نماینده مجلس با بیان اینکه تاکنون تحقیق تعریف شدهای در مورد سالمند سرراهی انجام نشده، عنوان کرد: البته برداشت بنده این است که بزرگ شدن جامعه شهری و افول عواطف در این جامعه از علل بروز این پدیده به شمار میرود.
او معتقد است برای جلوگیری از سست شدن پیوندهای خانوادگی باید در مورد بزرگ شدن شهرها و کوچکشدن خانوادهها تجدید نظر کرد و تعریف صحیحی از نظام خانوادگی سنتی ایرانی ارائه داد.
چندی پیش علی ربیعی، وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی اعلام کرد آمار رهاسازی سالمندان بسیار بالاست و از سوی دیگر، بهزیستی نیز اعلام کرد بودجه کافی برای نگهداری از سالمندان رها شده وجود ندارد.
محمدرضا صوفینژاد، مدیرعامل آسایشگاه خیریه کهریزک سال گذشته گفته بود هزینه نگهداری از هر سالمند با احتساب نیازهای ویژه این گروهها، مبلغی حدود دو میلیون و ۸۰۰ هزار تومان است.
او اعلام کرده از ۱۸۰۰ نفری که در مجموعه خیریه کهریزک نگهداری میشوند ۳۷۰ نفر مجهولالهویه بوده و با توجه به اینکه این افراد خانوادهای ندارند، از سوی مراجع قضایی، شهرداریها و سازمان بهزیستی کشور به آسایشگاه کهریزک معرفی شدهاند.
حالا با وقوع پدیده رهاسازی سالمندان، باید در نظر گرفت تبعات این سالمندی جمعیت چه فاجعهای به بار میآورد. تبعات تحمیل هزینه نگهداری از سالمندان، پیر شدن جمعیت فعال کشوری که در حال توسعه است و نیاز به نیروی فعال دارد، نبود فرهنگسازی برای نگهداری سالمندان و از سوی دیگر، مشکلات اقتصادی فرزندان که منجر به چنین پدیدهای میشود.
سالمندآزاری، قانون میخواهد
والدین سرراهی تنها آسیب ناشی از رشد نرخ جمعیت سالخوردگی نیست. دیگر آسیبی که افزایش یافته، سالمندآزاری است؛ اتفاقی که به باور عضو کمیسیون اجتماعی مجلس بیشتر بیماری است تا آسیب اجتماعی. اما نکته مهم شاید خلأ قانونی در برخورد با سالمندآزاری است. مسالهای که با توجه به شیوع این آسیب، نیاز به آن بیشتر حس میشود.
دکتر عبدالرحیم تاج الدین، مشاور وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی معتقد است یکی از مباحث مهم برای جلوگیری از سالمندآزاری، مناسبسازی فضای زندگی آنان است. موضوع مهم دیگر، آموزش اعضای خانواده برای مراقبت و رفتار صحیح با سالمندان و تکریم آنهاست.
به گفته تاجالدین، در برخی خانوادهها افرادی کنار هم هستند، ولی هیچ گفتوگویی بین آنها رد و بدل نمیشود و ناخودآگاه سالمند منزوی میشود و اگر افسردگی دارد تشدید میشود. اطرافیان باید تحمل کنند. غذا خوردن، راه رفتن، لباس پوشیدن و استحمام سالمند یک مقدار حوصله میخواهد. دقیقا عین فرزندان که یک روزی کاری نمیتوانستند بکنند و پدر و مادر آنها را بزرگ کردند، الان باید افراد حوصله داشته باشند و به سالمندان برسند. این یک روال معکوس است. الان باید فرزندان به آنها رسیدگی کنند.
به گفته این کارشناس حوزه سالمندی، ما الان باید قانون را اصلاح یا قوانین جدید برای سالمندان تدوین کنیم. توجه به طب سالمندی و توسعه آموزشهای مرتبط با درمان بیماریهای سالمندان هم از دیگر راهکارهاست. حتی پیشنهاد دادیم واحدهای درسی مراقبت از سالمندان در دانشگاهها تدریس شود که البته باید در دبستان و مهدکودک و راهنمایی و دبیرستان هم اینها لحاظ شود. اینها چیزهایی است که وجه آموزشی و پژوهشی در مورد سالمندان است.
همچنین به گفته تاجالدین، مراقبتهایی وجود دارد که زمانبر است و این مهارتها را باید به نسل خودمان و بچهها و نوهها و عروس خانمها و … آموزش بدهیم. مثلا الان در خانه سالمندان، سالمند مرد کمتر داریم. این یک موضوع فرهنگی است که نگرشها در این خصوص باید اصلاح شود.
از کمیته سالمندی تا سند سالخوردگی
سونامی سالمندی چالشی است که حالا دولتمردان با آن رو به رو هستند، هر چند تازه زنگهای خطر این سونامی به صدا درآمده است و یک دهه دیگر شاهد این سونامی خواهیم بود. رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی اما رفتن جامعه به سوی سالمندی را نکته مثبتی میداند و به ما میگوید: این به آن مفهوم است که سطح بهداشت، امکانات و مسائل فرهنگی ما بالا رفته و مردم زیاد عمر میکنند.
البته عبدالرضا عزیزی معتقد است باید برای جمعیت سالمند، برنامه ریزی داشته باشیم. او میگوید: اول باید در تمام ایران این فرهنگ را جا بیندازیم. سالمند کسی نیست که مشکلات روحی، روانی و مشکلات جسمی دارد و نمیتواند از خودش مراقبت کند و منزوی است؛ البته ممکن است بر اثر کهولت سن مشکلاتی داشته باشد ولی ما باید اینها را از بین ببریم. به باور او پیشگیری مقدم بر درمان است. او میگوید: ما باید برای کسانی که به سوی سالمندی میروند برنامه داشته باشیم تا میزان بیماریهایشان کمتر شود.
رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی، با اشاره به اینکه مجلس به دنبال برنامهریزیهایی برای این مساله است، میگوید: با سونامی سالمندی روبهرو هستیم و در کمیسیون اجتماعی حتما کمیته سالمندی را تشکیل خواهیم داد تا در رابطه با سالمندان برنامهریزیهای دقیقتری را داشته باشیم.
هر چند این کمیته هنوز در مجلس شورای اسلامی تشکیل نشده است اما از سوی دیگر، دکتر محسن سلماننژاد، رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان کشور به ما میگوید: سالمندی، پدیدهای است که در کشورهای توسعه یافته، در یک دوره ۵۰ ساله اتفاق میافتد، اما در کشور ما این شاخص، بعد از انفجار جمعیتی دهه ۶۰، به یکباره شیب حداکثری پیدا کرد. این شیب تند سالمندی، سبب تسریع در تصویب سند ملی سالمندی شد و سالمندان کشور با پوشش حداکثری در سند ملی شاهد ارائه خدمات بهتری خواهند بود.
۱۸ مرداد ۱۳۹۶
ثبت دیدگاه